بیا ای عشق پر غوغا که در هر جا فرود از جامی غزل 461

بیا ای عشق پر غوغا که در هر جا فرود آیی

1 بیا ای عشق پر غوغا که در هر جا فرود آیی غم آری جان گدازی عمر کاهی محنت افزایی

2 چه گفتم لوحش الله چون ز رخ پرده براندازی جهان را زیب و فر بخشی و عالم را بیارایی

3 تو چون غنچه درون حجله عزت چه غم زانت که با داغ تو همچون لاله خلقی گشته صحرایی

4 ز شوق لحن موزون تو بلبل در نواسازی به وصف لعل میگون تو طوطی در شکرخایی

5 به شکل ما برآیی تا تو را آیینه ای باشد که خود را هم به خود ظاهر در آن آیینه بنمایی

6 تویی در قالب ما جان و در جان مایه شادی تویی در پیکر ما دیده و در دیده بینایی

7 بجز پندار هستی نیست رنج عاشقان جامی بشوی آلایش پندار هستی تا بیاسایی

عکس نوشته
کامنت
comment