- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیا بیا که در این خطهٔ خرابآباد نگشت بیتو دمی این دل خراب آباد
2 گره زن آن زلف بنفشه بر لاله که کار بسته ی من جز بدان گره نگشاد
3 چو لاله صرف مکن با پیاله حاصل عمر که دور مایه ی جوراست و دهر بی بنیاد
4 به ناز خویش مبین در نیاز من بنگر که روزگاربسی چون من و تو دارد یاد
5 نسیم عقده ی زلفت اگرچه خوشبویست درو مپیچ که نتوان گره زدن در باد
6 فروغ لاله مگر عکس روی شیرین است که گرد کوه برآمد به دیدن فرهاد
7 نشان همی دهد از خط و خدّ و بالایت بنفشه و گل نسرین و قامت شمشاد
8 هزار دیده ی نرگس به قامتت نگران زنار خویش توچون سرو از آن همه آزاد
9 ز زهد خشک ریائی دلم به تنگ آمد «زدیم بر صف رندان و هرچه بادا باد»
10 به آشکار بده می به دست ابن حسام «شراب و عیش نهان چیست کار بی بنیاد»