جویای تبریزی

جویای تبریزی

جویای تبریزی
جویای تبریزی

بیا از قید بیدردی دمی آزاد از جویای تبریزی غزل 36

غزل 36 ام از 1266 غزلیات

بیا از قید بیدردی دمی آزاد کن ما را

1 بیا از قید بیدردی دمی آزاد کن ما را ز درد ساغر غم ای محبت شاد کن ما را

2 نوشتم در وصیت نامهٔ طومار آه خود که صیدی را به خون غلطان چو بینی یاد کن ما را

3 خمارم رهبر دشت فنا گردید ای ساقی کرم فرما و از ته جرعه ای ایجاد کن ما را

4 خراب رنجش بیجا شده معمورهٔ طاقت بیفشان گرد کلفت از دل و آباد کن ما را

5 خماره باده غفلت فراوان درد سر دارد زسر جوش ندامت ساغری امداد کن ما را

6 سراغ ما نمی یابی مگر در وادی عنقا زخود رفتن به هر جا می رسی فریاد کن ما را!‏

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بیا از قید بیدردی دمی آزاد کن ما را

شاعر شعر بیا از قید بیدردی دمی آزاد کن ما را چه کسی است ؟

شاعر شعر بیا از قید بیدردی دمی آزاد کن ما را جویای تبریزی می باشد.

شعر بیا از قید بیدردی دمی آزاد کن ما را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر بیا از قید بیدردی دمی آزاد کن ما را چیست ؟

قالب شعر بیا از قید بیدردی دمی آزاد کن ما را غزل است

مضمون اصلی شعر بیا از قید بیدردی دمی آزاد کن ما را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.