بیا ای اهل دل را قرة العین از جامی غزل 740

بیا ای اهل دل را قرة العین

1 بیا ای اهل دل را قرة العین کمان ابروانت قاب قوسین

2 میان موی تا موی میانت نمی بیند خرد یک موی مابین

3 لبت را گفتم ای جان این قلبی دهانت گفت پنهان حیث لا این

4 به وام از میکده بردم سبویی مرا بادا به گردن دایم این دین

5 ز جامی گر تو سر خواهی و دیده برد فرمان تو بالرأس والعین

عکس نوشته
کامنت
comment