- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ابری به خروش آمد چون قلزم مواج بر روی زمین بیخت هزاران ورق عاج
2 گویا فلک امروز بریزد به سر خلق پس ماندهٔ آن شیر برنج شب معراج
3 حلاج شدست ابر و زند برف چو پنبه لرزان من ازین حادثه چون خایهٔ حلاج
4 گویی که یکی سید، مندیل عوض کرد زان برف فراوان که نشسته به سرکاج