1 پاکیزهسرشت عاجز غم نشود کار هنر از عارضه در هم نشود
2 هرچند شود آب، کم از جوشیدن از جوشش بحر آب گهر کم نشود
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 دوران نگر که سینهاش از کینه صاف نیست جز شیشه در میان دگری سینه صاف نیست
2 تا کی خیال روی تو را در بغل کشد؟ هرگز دلم ز رشک به آیینه صاف نیست
1 ز هجر کرد خبردار وصل یار مرا صلای گشت خزان میدهد بهار مرا
2 سواد زلف بتان است نسخه بختم سفیدبخت ندیده است روزگار مرا
1 مرا چو لاله ز بخت سیه رهایی نیست شب مرا به دم صبح آشنایی نیست
2 چو نقش زلف تو بندم چرا نریزم اشک که میرسد شب و در خانه روشنایی نیست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **