خشت کوی می فروشان سر بسر از سلیم تهرانی غزل 223

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

خشت کوی می فروشان سر بسر آیینه است

1 خشت کوی می فروشان سر بسر آیینه است رو برین ره کن که فرش رهگذر آیینه است

2 چشم و دل از پرتو دیدار روشن می شود تخته ی تعلیم ارباب نظر آیینه است

3 در دل هر ذره چون خورشید دارد جلوه ای از خیال او گلی در آب هر آیینه است

4 پنجه ی خورشید تابان بی نیاز است از نگار پشت دستش را حنا چون زنگ بر آیینه است

5 جوهر خود را ز عکس خط سبز ای بی وفا بر تو ظاهر می کند آیینه گر آیینه است

6 خوبی خود بین، ترا با زشتی مردم چه کار شاهدان را تیغ در پیش نظر آیینه است

7 هر که قصد ما کند، شمشیر بر خود می کشد سینه صافان محبت را سپر آیینه است

8 سینه صافی پرتو فیض ازل باشد سلیم آنچه مردم می خرند آن را به زر، آیینه است

عکس نوشته
کامنت
comment