- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مدعی که آتش اعراض فروزندهٔ توست مدعای دل او سوختن بندهٔ توست
2 گر کنی پرسش و بی جرم بود چون باشد تهمت آلود گنه کاین همه شرمندهٔ توست
3 آن که افکنده به همت دو جهان را ز نظر این گمان میکندش کز نظر افکندهٔ توست
4 کم مبادا که طراوت ده باغ طربست گریهٔ بنده که آب چمن خندهٔ توست
5 محتشم کز چمن وصل تواش رانده فلک بندهٔ ریشهٔ امید ز دل کندهٔ توست