🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
ناصرخسرو قبادیانی

ناصرخسرو قبادیانی

ناصرخسرو قبادیانی
ناصرخسرو قبادیانی

مرد چو با خویشتن از ناصرخسرو قبادیانی قصیده 73

قصیده 73 ام از 635 قصاید

مرد چو با خویشتن شمار کند

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40

1 مرد چو با خویشتن شمار کند داند کاین چرخ می شکار کند

2 مار جهان را چو دید مرد به دل دست کجا در دهان مار کند؟

3 مرد خرد همچو خر ز بهر شکم پشت نباید که زیر بار کند

4 سفله جهان، بی‌وفاست ای بخرد با تو کجا بی‌وفا قرار کند؟

5 سوی گل او اگر تو دست بری دست تو را خار او فگار کند

6 خار بدان گل چننده قصد کند گرچه همی او نه قصد خار کند

7 یار بد تو اگر تو چند بدو بد نکنی با تو خار خار کند

8 بر سر خود چون فگند خاک، تو را باک ندارد که خاکسار کند

9 دوستی خوار گشته را مطلب زانکه تو را گشته خوار خوار کند

10 دست سیاه و درشت و گنده کند هرکه همی دست درشخار کند

11 چرخ یکی آسیاست بر سر تو روز و شبان زین همی مدار کند

12 هرکه در این آسیا بماند دیر روی و سر خویش پرغبار کند

13 گرچه تو خفته‌ستی آسیای جهان هیچ نخسپد همی و کار کند

14 گاه یکی را ز چه به گاه برد گاه یکی را ز گه به‌دار کند

15 گاه چو دشمنت در بلا فگند گاه چو فرزند در کنار کند

16 نشمرد افعال او مهندس اگر چند به صد سالیان شمار کند

17 این نه فلک می‌کند کز این سخنان اهل خرد را همی خمار کند

18 کار کن است این فلک به عمر همی کار به فرمان کردگار کند

19 کار خداوند کار خود نکند بلکه همه کار پیشکار کند

20 بی درو روزن یکی حصار است این بی درو روزن یکی حصار کند؟

21 روی فلک را همی به در و گهر این شب زنگی چرا نگار کند؟

22 در فلک را ببرد صبح، مگر صبح همی با فلک قمار کند

23 گرد معصفر نگر که وقت سحر زود همی چرخ برعذار کند

24 در درمی زر نگر که صبح همی با شب یا زنده کارزار کند

25 این فلک روزگار خواره چنین چند چه گوئی که روزگار کند؟

26 صانع قادر هگرز بی‌غرضی گنبد گردان و کار و بار کند؟

27 وانگه بر کار کن ستور همه مردم را میر و کاردار کند؟

28 مرد در این تنگ راه ره نبرد گر نه خرد را دلیل و یار کند

29 جز که ز بهر من و تو می‌نکند آنکه همی در شاهوار کند

30 نیست خبر گاو را ازانکه همی نایره‌ای عود را چو نار کند

31 این و هزاران هزار چیز فلک بر من و بر تو همی نثار کند

32 شکر نعیمی که تو خوری که کند؟ گورخر و شیر مرغزار کند؟

33 شاید اگر چشم سر ز بهر شرف مرد در این ره یکی چهار کند

34 روی به علم و به دین نهد ز جهان کاین دو به دو جهانش بختیار کند

35 گر تو یکی خشک بید بی‌هنری علم تو را سرو جویبار کند

36 ور چه تو راست مست کرد جهل، همان علم ز مستیت هوشیار کند

37 علم زدریا تو را به خشک برد علم زمستانت را بهار کند

38 علم دل تیره را فروغ دهد کند زبان را چو ذوالفقار کند

39 جانش از آزار آن جهان برهد هر که ز دین گرد جان ازار کند

40 پند پذیر، ای پسر، که پند تو را پای به دین اندر استوار کند

ناصرخسرو قبادیانی از شاعران بزرگ قرن 5 هجری می باشد و سبک شعری ایشان خراسانی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر مرد چو با خویشتن شمار کند قصیده 73 ام از 635 قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : خراسانی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر مرد چو با خویشتن شمار کند

شاعر شعر مرد چو با خویشتن شمار کند چه کسی است ؟

شاعر شعر مرد چو با خویشتن شمار کند ناصرخسرو قبادیانی می باشد.

شعر مرد چو با خویشتن شمار کند در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر مرد چو با خویشتن شمار کند چیست ؟

قالب شعر مرد چو با خویشتن شمار کند قصیده است

سبک شعر مرد چو با خویشتن شمار کند چیست ؟

سبک شعر مرد چو با خویشتن شمار کند سبک خراسانی است

مضمون اصلی شعر مرد چو با خویشتن شمار کند چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
ناصرخسرو قبادیانی

مرد چو با خویشتن از ناصرخسرو قبادیانی قصیده 73

قصیده 73 ام از 635 قصاید
بنر