1 چو روزگار بکام تو گشت و دولت یار بکوش تا دل آزرده ئی بدست آری
2 مباش یکنفس از کار خویشتن غافل مگر که فرصت امکان ز دست بگذاری
3 که آنکسیکه ز تو جست یاریی امروز روا بود که تو فردا طلب کنی یاری
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 خبری سوی نگارم بخراسان که برد قصه ذره بدرگاه خور آسان که برد
2 بسوی یوسف مصری که چو جانست عزیز خبر سوخته کوره کنعان که برد
1 امروز در زمانه دلم شاد و خرم است وین خرمی ز مقدم دستور اعظم است
2 دستور جانپناه که با دولت جوان از بدو فطرتش خرد پیر همدم است
1 شکر این دولت که یارد گفت ز اهل روزگار کز کمینه بنده یاد آورد شاه کامکار
2 شهریار ملک پرور پادشاه دین پناه آنکه دین و ملک را باشد بذاتش افتخار
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **