چو یار تیغ ستیز از نیام از محتشم کاشانی غزل 156

محتشم کاشانی

آثار محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

چو یار تیغ ستیز از نیام کین بدر آرد

1 چو یار تیغ ستیز از نیام کین بدر آرد زمانه دست تعدی ز آستین بدر آرد

2 زند چو غمزهٔ و خویش را به لشگر دلها کرشمه صد سپه فتنه از کمین بدر آرد

3 اگر ز شعبدهٔ عشق گم شود دل خلقی چو بنگری سر از آن جعد عنبرین بدر آرد

4 امین عشق گذارد نگین مهر چو بر دل ز خاک صبح جزا مهر آن زمین بدر آید

5 پس از هزار محل جویمش جریده جویابم فلک ز رشگ نگهبانی از زمین به در آرد

6 نهان به کس منشین و چنان مکن که جنونم گرفته دامنت از بزم عیش تن بدر آرد

7 رسد نسیم گل پند محتشم به تو روزی که سبزه است سر از اوراق یاسمین بدر آرد

عکس نوشته
کامنت
comment