1 چو در دنیا نخواهد ماند چیزی ز بد کردار و نیکوکار جز نام
2 بکسب نیکنامی کوش و نیکی که نیکو را نکو باشد سرانجام
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 دو سه روزی دگرم جان بر تن مهمانست بعد ازین وقت جدائی و وداع جانست
2 گه آنست که جان خو ز بدن باز کند که میان من و جان وقت غم هجرانست
1 ای داور زمانه و فرمانده زمین سلطان نظام ملت و دین شاه راستین
2 هستی تو تاج سرور شاهان روزگار و اورنگ خسروی ز تو شد باز شه نشین
1 دوش بی هیچ خبر کوکبه باد سحر بر در حجره من کرد بصدلطف گذر
2 حلقه بر در زد و چون باز گشادند درش اندر آمد ز در و غم ز دلم رفت بدر
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به