- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو رویت بود اگر میداشت خورشید جهانآرا عذاری از گل سوری خطی از عنبرسارا
2 نباشد در دلم جائی که باشد بیشکست از تو زنی بر شیشه من سنگ تا کی سنگدل یارا؟
3 ز رویت گشته روشن سر به سر آفاق و حیرانم که مهر عالمافروزی تو یا ماه جهانآرا
4 دلم را با دلت ای سنگدل تا کی بود الفت نباشد غیر یک دم اختلاط شیشه و خارا
5 عجب ملکیست درویشی که پشت پا گدای او زند بر مسند اسکندر و بر افسر دارا
6 ز بیم تندی خویت گشودن چشم بر رویت ز یاران بر سر کویت بود یارا کرا یارا
7 گرفتم دم نزد مشتاق از جورت بگو تا کی ستمکیش جفاکاری ستمکیشا جفاکارا