چو رویت بود اگر می‌داشت از مشتاق اصفهانی غزل 31

مشتاق اصفهانی

آثار مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

چو رویت بود اگر می‌داشت خورشید جهان‌آرا

1 چو رویت بود اگر می‌داشت خورشید جهان‌آرا عذاری از گل سوری خطی از عنبرسارا

2 نباشد در دلم جائی که باشد بی‌شکست از تو زنی بر شیشه من سنگ تا کی سنگدل یارا؟

3 ز رویت گشته روشن سر به سر آفاق و حیرانم که مهر عالم‌افروزی تو یا ماه جهان‌آرا

4 دلم را با دلت ای سنگدل تا کی بود الفت نباشد غیر یک دم اختلاط شیشه و خارا

5 عجب ملکیست درویشی که پشت پا گدای او زند بر مسند اسکندر و بر افسر دارا

6 ز بیم تندی خویت گشودن چشم بر رویت ز یاران بر سر کویت بود یارا کرا یارا

7 گرفتم دم نزد مشتاق از جورت بگو تا کی ستم‌کیش جفاکاری ستم‌کیشا جفاکارا

عکس نوشته
کامنت
comment