محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی
محتشم کاشانی

چو افکنده ببیند در خون از محتشم کاشانی غزل 22

غزل 22 ام از 972 غزلیات

چو افکنده ببیند در خون تنم را

1 چو افکنده ببیند در خون تنم را کنید آفرین ترک صید افکنم را

2 نیاید گر از دیده سیلی دمادم که شوید ز آلودگی دامنم را

3 ور از خاک آتش علم برنیاید که هر شام روشن کند مدفنم را

4 به فانوس تن گر رسد گرمی دل بسوزد بر اندام پیراهنم را

5 زغم چون گریزم که پیوسته دارد چو پیراهن این فتنه پیرامنم را

6 مشرف کن ای ماه اوج سعادت ز مسکین نوازی شبی مسکنم را

7 ز دمهای بدگو مشو گرم قتلم بهر بادی آتش مزن خرمنم را

8 نیم محتشم خالی از ناله چون نی که خوش دارد او شیوهٔ شیونم را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چو افکنده ببیند در خون تنم را

شاعر شعر چو افکنده ببیند در خون تنم را چه کسی است ؟

شاعر شعر چو افکنده ببیند در خون تنم را محتشم کاشانی می باشد.

شعر چو افکنده ببیند در خون تنم را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر چو افکنده ببیند در خون تنم را چیست ؟

قالب شعر چو افکنده ببیند در خون تنم را غزل است

مضمون اصلی شعر چو افکنده ببیند در خون تنم را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر