چو افکنده ببیند در خون از محتشم کاشانی غزل 22

محتشم کاشانی

آثار محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

چو افکنده ببیند در خون تنم را

1 چو افکنده ببیند در خون تنم را کنید آفرین ترک صید افکنم را

2 نیاید گر از دیده سیلی دمادم که شوید ز آلودگی دامنم را

3 ور از خاک آتش علم برنیاید که هر شام روشن کند مدفنم را

4 به فانوس تن گر رسد گرمی دل بسوزد بر اندام پیراهنم را

5 زغم چون گریزم که پیوسته دارد چو پیراهن این فتنه پیرامنم را

6 مشرف کن ای ماه اوج سعادت ز مسکین نوازی شبی مسکنم را

7 ز دمهای بدگو مشو گرم قتلم بهر بادی آتش مزن خرمنم را

8 نیم محتشم خالی از ناله چون نی که خوش دارد او شیوهٔ شیونم را

عکس نوشته
کامنت
comment