چو شوخ چشمی خود را ز روی از جویای تبریزی غزل 401

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

چو شوخ چشمی خود را ز روی آینه دید

1 چو شوخ چشمی خود را ز روی آینه دید از آن فرنگ حیا لاله لاله رنگ چید

2 میان چاه زنخدان او نشان یابد کسیکه پای دلش در ره هوس لغزید

3 اسیر زلف و رخ و خال و خط به مدرس عشق بود چنانکه شناسد کسی سیاه و سفید

4 به کام مرده دلان ریختی زلال حیات لبت چو در جسد نای روح نغمه دمید

5 زتیغ بازی برق نگاه او امروز ز روی باده کشان شعله شعله رنگ پرید

6 بسان طائر ذی بال می پرانیدند اگر چو جویا می داشت پیر خم دومرید

عکس نوشته
کامنت
comment