چو بر یادِ لبش از حکیم نزاری قهستانی غزل 802

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

چو بر یادِ لبش در مسکراتم

1 چو بر یادِ لبش در مسکراتم خضر بر چشمۀ آبِ حیاتم

2 اگر در مسکراتم وجد باشد وگر در وجد باشد مسکراتم

3 به وجهی بت پرستم زان که دایم خیالِ او بود عزّی ولاتم

4 همین تا دم زنم خیلِ خیالش فرو گیرند حالی شش جهاتم

5 هم از مبدایِ فطرت باز دادند به حسنِ اهتمامِ عشق ذاتم

6 مگر هم عشق بردارد حجابم که محجوب است عقلِ بی ثباتم

7 فرود آرد به منزل گاهِ دردم بیندازد ز گردن سیّئاتم

8 وگرنه در میان بیم و امّید که بیرون آورد زین مشکلاتم

9 تویی هم خود حجابِ خود نزاری به دعوی قطره چون گوید فراتم

عکس نوشته
کامنت
comment