- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو بر یادِ لبش در مسکراتم خضر بر چشمۀ آبِ حیاتم
2 اگر در مسکراتم وجد باشد وگر در وجد باشد مسکراتم
3 به وجهی بت پرستم زان که دایم خیالِ او بود عزّی ولاتم
4 همین تا دم زنم خیلِ خیالش فرو گیرند حالی شش جهاتم
5 هم از مبدایِ فطرت باز دادند به حسنِ اهتمامِ عشق ذاتم
6 مگر هم عشق بردارد حجابم که محجوب است عقلِ بی ثباتم
7 فرود آرد به منزل گاهِ دردم بیندازد ز گردن سیّئاتم
8 وگرنه در میان بیم و امّید که بیرون آورد زین مشکلاتم
9 تویی هم خود حجابِ خود نزاری به دعوی قطره چون گوید فراتم