- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو اوست طالب بخشش چرا طلب نکنی چو دوست عیش پسندد چرا طرب نکنی
2 تو ماه و ماه بود آفت کتان و قصب تو پیرهن زکتان جامه از قصب نکنی
3 تو پادشاهی و از مهر و کینه ناچاری بدوست لطف و بدشمن چرا غضب نکنی
4 کدام شب که زوصل تو صبح عید نشد کدام روز که از هجر خویش شب نکنی
5 تو نخل باغ بهشتی سخن بگو زآن لب که از حلاوت او میل بر رطب نکنی
6 تو بت که آینه بنهاده ای برابر خویش اگر صنم بپرستی بسی عجب نکنی
7 مسلم است که تقسیم نقطه ممکن نیست اگر تو باطلش از حرف زیر لب نکنی
8 بسنگدل بت آئینه رو اگر بینی دگر تو آینه اسکندر از حلب نکنی
9 شفای درد جهان گرچه پیش تست مسیح بدرد عشق عجب باشدم که تب نکنی
10 تو طوطی عجم آشفته و شکر گفتار ستم بود که مدیح از شه عرب نکنی
11 علی که از دو جهان بود او بود مطلب زهر دو کون بجز بر درش طلب نکنی