محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی
محتشم کاشانی

چو ممکن نیست کانمه پاسبان از محتشم کاشانی غزل 190

غزل 190 ام از 972 غزلیات

چو ممکن نیست کانمه پاسبان محفلم سازد

1 چو ممکن نیست کانمه پاسبان محفلم سازد بکوشم تا سگ دنباله گیر محملم سازد

2 از وی چون پرده افتد برملا از من کند رنجش که از همراهی خود با رقیبان غافلم سازد

3 کندبر من بتیغ آن بت گنه ثابت که هر ساعت ز بیم جان بنا واقع گناهی قایلم سازد

4 ز دل بس رازهای پرده گر سر بر زند روزی که دل فرسائی بار جفا نازک دلم سازد

5 ز فتانی به ایمائی کند واقف رقیبان را اجازت ده نگاهش چون به ابرو مایلم سازد

6 ز خارج پیچشی‌ها در دمم باید شدن بیرون دمی از مصلحت در بزم خود گر داخلم سازد

7 درونم محتشم زان مست کین خواهد شدن شادان ولی روزی که دور چرخ ساغر از گلم سازد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چو ممکن نیست کانمه پاسبان محفلم سازد

شاعر شعر چو ممکن نیست کانمه پاسبان محفلم سازد چه کسی است ؟

شاعر شعر چو ممکن نیست کانمه پاسبان محفلم سازد محتشم کاشانی می باشد.

شعر چو ممکن نیست کانمه پاسبان محفلم سازد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر چو ممکن نیست کانمه پاسبان محفلم سازد چیست ؟

قالب شعر چو ممکن نیست کانمه پاسبان محفلم سازد غزل است

مضمون اصلی شعر چو ممکن نیست کانمه پاسبان محفلم سازد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر