چو لاله گون شوی از باده، از عرفی شیرازی غزل 462

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

چو لاله گون شوی از باده، در چمن مستم

1 چو لاله گون شوی از باده، در چمن مستم چو مشک بیز کنی طره، در ختن مستم

2 دل برهمنم، از سایهٔ صنم داغم دماغ بلبلم از نکهت چمن مستم

3 نه شکل سبحه شناسم نه صورت محراب ز فکر دار و اندیشهٔ رسن مستم

4 مگو که خرقه و زنار پوش و باده مکش که تیز دستم و از جام برهمن مستم

5 در معامله دربند می فروش، که من حریف عشقم و از خون خویشتن مستم

6 حیات و موت من ای خضر عشق پرورد است نه در لباس تو در کفن مستم

7 به ناله تیشهٔ فرهاد گوید این دستان که از حلاوت بازوی کوهکن مستم

8 ز بزم دوست که گوید، که از قدح نوشان تهی پیاله تر از من نبود و من مستم

9 بهشتیان چه شناسند مستیم عرفی نه از شراب طهور، از می سخن مستم

عکس نوشته
کامنت
comment