- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو لاله گون شوی از باده، در چمن مستم چو مشک بیز کنی طره، در ختن مستم
2 دل برهمنم، از سایهٔ صنم داغم دماغ بلبلم از نکهت چمن مستم
3 نه شکل سبحه شناسم نه صورت محراب ز فکر دار و اندیشهٔ رسن مستم
4 مگو که خرقه و زنار پوش و باده مکش که تیز دستم و از جام برهمن مستم
5 در معامله دربند می فروش، که من حریف عشقم و از خون خویشتن مستم
6 حیات و موت من ای خضر عشق پرورد است نه در لباس تو در کفن مستم
7 به ناله تیشهٔ فرهاد گوید این دستان که از حلاوت بازوی کوهکن مستم
8 ز بزم دوست که گوید، که از قدح نوشان تهی پیاله تر از من نبود و من مستم
9 بهشتیان چه شناسند مستیم عرفی نه از شراب طهور، از می سخن مستم