چو خورشید جمالت روی بنمود از اسیری لاهیجی غزل 194

اسیری لاهیجی

آثار اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

چو خورشید جمالت روی بنمود

1 چو خورشید جمالت روی بنمود بدیدار تو جان و دل بیاسود

2 نمود از پرده هر ذره خورشید چو یارم پرده از رخسار بگشود

3 ندارد خلق پیش ما وجودی که جز حق در دو عالم نیست موجود

4 سرود شوق جانان می سراید به آهنگ بلند این چنگ و این عود

5 فدای مقدمش کردم دل و دین بعالم نقد جانم چون همین بود

6 براه عشق جان پاکبازم بهیچ آلایشی دامن نیالود

7 اسیری هرکه شد مست می عشق چه میداند که نقصان چیست یا سود

عکس نوشته
کامنت
comment