1 چو من به داغ بتان سوخت هر که یک چندی هوس کند که دگر باره بیشتر سوزد
2 به پای شمع فتد چون که سوخت پروانه که شعلهای چو بیابان رسد دگر سوزد
1 من کیم بوسه زنم ساعد زیبایش را؟ گر مرا دست دهد بوسه زنم پایش را
2 چشم ناپاک بر آنچهره دریغست، دریغ دیده پاک من اولیست تماشایش را
1 زان پیشتر که جانان ناگه ز در درآید از شادی وصالش، ترسم که: جان برآید
2 ناصح بصبر ما را بسیار خواند، لیکن ما عاشقیم و از ما این کار کمتر آید
1 بی تو، چندان که محنتست مرا با تو چندان محبتست مرا
2 مردم و سوی من نمی نگری بنگر کین چه حسرتست مرا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به