چو آتشی است لب لعل از امیرعلیشیر نوایی غزل 270

امیرعلیشیر نوایی

آثار امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

چو آتشی است لب لعل پر فسانه او

1 چو آتشی است لب لعل پر فسانه او زبان به عشوه برآوردنش زبانه او

2 بهانه در دم قتلم اگر کنده چه زیان به نقد می کندم قتل چون بهانه او

3 شهی است باده فروش و خزانه میخانه ز لعل پر خم بسیار در خزانه او

4 خوش است بحر می آنسان که عقل یارد شد ازین کرانه او تا بآن کرانه او

5 مطیع پیر مغان گرد پس مگو که چه کرد هوای مغبچه و باده مغانه او

6 مشو فریفته زلف و خال شاهد دهر که جست طایر زیرک ز دام و دانه او

7 چو فانی آنکه نشانی به دوست برد ایدل درین جهان نتوان یافتن نشانه او

عکس نوشته
کامنت
comment