جامی

جامی

جامی
جامی

چو نبود روی جانان دیدهٔ روشن نمی‌خواهم از جامی غزل 703

غزل 703 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

چو نبود روی جانان دیدهٔ روشن نمی‌خواهم

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 چو نبود روی جانان دیدهٔ روشن نمی‌خواهم چه جای دیده روشن که جان در تن نمی‌خواهم

2 میفروز ای رفیق امشب چراغ این کلبهٔ غم را که بی‌روی وی این ویرانه را روشن نمی‌خواهم

3 ز تار و پود هر جنسی تنش آزار می‌گیرد به جز برگ گل سوریش پیراهن نمی‌خواهم

4 غمش آتش به من در زد رمید از دل خیال او که من شب‌ها ز قُدسم گوشهٔ گلخن نمی‌خواهم

5 نشان ای باغبان پیش خس و خارم که بی‌پایان غمی دارم تماشای گل و سوسن نمی‌خواهم

6 تنم چون خاک گردد در رهش آبی زن ای دیده که من این گرد محنت را بر آن دامن نمی‌خواهم

7 به صد زاری وصالش خواستم گفتا برو جامی چه سود از خواهش بسیار تو چون من نمی‌خواهم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چو نبود روی جانان دیدهٔ روشن نمی‌خواهم

شاعر شعر چو نبود روی جانان دیدهٔ روشن نمی‌خواهم چه کسی است ؟

شاعر شعر چو نبود روی جانان دیدهٔ روشن نمی‌خواهم جامی می باشد.

شعر چو نبود روی جانان دیدهٔ روشن نمی‌خواهم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر چو نبود روی جانان دیدهٔ روشن نمی‌خواهم چیست ؟

قالب شعر چو نبود روی جانان دیدهٔ روشن نمی‌خواهم غزل است

مضمون اصلی شعر چو نبود روی جانان دیدهٔ روشن نمی‌خواهم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
جامی

چو نبود روی جانان دیدهٔ روشن نمی‌خواهم از جامی غزل 703

غزل 703 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات
بنر