-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان باش به حال خویش چو تاک بریده گریان باش
2 درین چمن که زند برق فتنه تیغ به ابر تمام سر شو و چون غنچه در گریبان باش
3 نکرد فایده ای از تلاش ساحل، موج مقیم حلقه ی گرداب همچو طوفان باش
4 به سیر کوچه و بازار شهر فیضی نیست چو گردباد، سراسر رو بیابان باش
5 به دست آور اگر می توان دل موری فراغت از طلب خاتم سلیمان باش
6 هزار توبه ی می گر شکسته ای سهل است اگر شکسته شد از تو دلی پشیمان باش
7 چو تندباد حوادث شود غبارانگیز پناه مردم بی دست و پا، چو مژگان باش
8 ترا چه کار به نیک و بد زمانه سلیم به حال خویش درین خانه همچو مهمان باش