چو گل که گفت درین باغ شاد از سلیم تهرانی غزل 714

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان باش

1 چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان باش به حال خویش چو تاک بریده گریان باش

2 درین چمن که زند برق فتنه تیغ به ابر تمام سر شو و چون غنچه در گریبان باش

3 نکرد فایده ای از تلاش ساحل، موج مقیم حلقه ی گرداب همچو طوفان باش

4 به سیر کوچه و بازار شهر فیضی نیست چو گردباد، سراسر رو بیابان باش

5 به دست آور اگر می توان دل موری فراغت از طلب خاتم سلیمان باش

6 هزار توبه ی می گر شکسته ای سهل است اگر شکسته شد از تو دلی پشیمان باش

7 چو تندباد حوادث شود غبارانگیز پناه مردم بی دست و پا، چو مژگان باش

8 ترا چه کار به نیک و بد زمانه سلیم به حال خویش درین خانه همچو مهمان باش

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر