-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو گریم بی تو اشگم از بن مژگان فرو ریزد که چون خیزم ز جا سیلابم از دامان فرو ریزد
2 پذیرد طرح کاخ عشرتم دوران مگر روزی کز آهم این نیلوفری ایوان فرو ریزد
3 نیامد آن سوار کج کله در مجلس رندان که مغز استخوانم در تب هجران فرو ریزد
4 به سرعت بگذرد هر تیرش آخر از دل گرمم ازو چون قطره آب آهنین پیکان فرو ریزد
5 به نخلی بستهام دل کز هوائی گر کند جنبش به جای میوه از هر شاخ وی صد جان فرو ریزد
6 خموشی محتشم اما سخن سر میزند کلکت به آن گرمی که آتش از دل ثعبان فرو ریزد