1 چو شیشه بود تمنا تن کبود، مرا فلک به سنگ جفای تو آزمود، مرا
2 نهفته بود مرا جسم چون شرار به سنگ وصال سوخته جانی ز خود ربود مرا
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 زین ششدرم چو بال فشانی دهد گشاد این هفت قله را، چو غباری دهم به باد
2 بر سدره روح قدسی من آشیان کند این دخمه را نهم به سر گور کیقباد
1 وفاپیشگان، دوستداران خدا را بگویید آن یار دیر آشنا را
2 که بیگانگی تا کی و چند، ظالم؟ چه شد مهربانی، چه آمد وفا را؟
1 تا شفقی کرده ای رخ نمکین را گل عرق آلود شرم کرده جبین را
2 وحشت دلهای آرمیده عجب نیست غمزهٔ صید افکنت گشاده کمین را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **