ماهی چو رخت فلک ندارد از جامی غزل 157

ماهی چو رخت فلک ندارد

1 ماهی چو رخت فلک ندارد قرص مه او نمک ندارد

2 لطفی که تو در سرشت داری انسان چه بود ملک ندارد

3 خالی به رخت بزن که بی خال چشمیست که مردمک ندارد

4 از باده بود نفور زاهد قلب آرزوی محک ندارد

5 هرکس دهن تو دید خندان در قسمت نقطه شک ندارد

6 شب بی تو مرا به زیر پهلو گل جز خلش خسک ندارد

7 جامی که هزار خواب داند جز تو سر هیچ یک ندارد

عکس نوشته
کامنت
comment