- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو چشم آینه حیرانم از جمال کسی پری به شیشهٔ دل دارم از خیال کسی
2 درین چمن به گل و لاله نازها دارم که خون من چو حنا، گشته پایمال کسی
3 نمی شود نکند جلوه، حسن بی پروا چه شد که آینه آب است از انفعال کسی
4 جهانیان پی رسوایی همند تمام خدا کند که نپرسد کسی ز حال کسی
5 به ساغر دل آتش مزاج می ریزد شراب شعلهٔ حل کرده، رنگ آل کسی
6 فلک ز حلقه به گوشان امر ما گردد به یک کرشمهٔ ابروی چون هلال کسی
7 چه جلوه است که چون سایه کاینات حزین فتاده در قدم نازنین نهال کسی؟