چو چشم آینه حیرانم از جمال از حزین لاهیجی غزل 883

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

چو چشم آینه حیرانم از جمال کسی

1 چو چشم آینه حیرانم از جمال کسی پری به شیشهٔ دل دارم از خیال کسی

2 درین چمن به گل و لاله نازها دارم که خون من چو حنا، گشته پایمال کسی

3 نمی شود نکند جلوه، حسن بی پروا چه شد که آینه آب است از انفعال کسی

4 جهانیان پی رسوایی همند تمام خدا کند که نپرسد کسی ز حال کسی

5 به ساغر دل آتش مزاج می ریزد شراب شعلهٔ حل کرده، رنگ آل کسی

6 فلک ز حلقه به گوشان امر ما گردد به یک کرشمهٔ ابروی چون هلال کسی

7 چه جلوه است که چون سایه کاینات حزین فتاده در قدم نازنین نهال کسی؟

عکس نوشته
کامنت
comment