- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو مست باده رخ از روزنی برون آرد چه روی نام خدا گلشنی برون آرد
2 زگرد بالش خورشید تکیه گه سازی چو شبنمت ز خود از دیدنی برون آرد
3 چه عقده ها که تواند گشود تدبیری هزار خار ز پا سوزنی برون آرد
4 عزیز مصر نکویی بود به سینه دلت اگر ز چنگ هوس دامنی برون آرد
5 چو تار سوزن از ایام هر که مالش یافت امید هست سر از روزنی برون آرد
6 ز دل کسی که رسن پیچ طول آمال است به هر نفس زدن اهریمنی برون آرد
7 غم دلی که ره عشق را گرفت مخور که رفته رفته سر از مأمنی برون آرد
8 بسا محال کزو یافت صورت امکان بیار می که غم از چون منی برون آرد
9 به طور آن غزل صائب است این جویا مگر چراغ ز خود روغنی برون آرد