1 چو دونان درین خاکدان دنی مباش از برای دو نان مضطرب
2 یقین دان که روزی دهنده قویست مدار از طمع طبع را منقلب
3 و من یتق الله یجعل له و یرزقه من حیث لا یحتسب
1 ایدل گرت شناختن راه حق هواست خود را بدان که عارف خود عارف خداست
2 غم ره مده بخویشتن ار وقت خوش نماند زیرا که وقت فوت شد اما خوشی بجاست
1 گاه آن آمد که بر کف ساقیان ساغر نهند رخت اندوه دل آزادگان بر در نهند
2 مجلس عشرت کنند از خرمی همچون بهشت واندر او ساغر بجای چشمه کوثر نهند
1 فرخنده باد مقدم عید خجسته فر بر روزگار دولت دارای بحر و بر
2 فرمانده بسیط زمین سرور زمان سلطان وجیه دولت و دین شاه دادگر