با ما چو وفا نمی کند از جهان ملک خاتون غزل 739

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

با ما چو وفا نمی کند یار

1 با ما چو وفا نمی کند یار او را به مراد خویش بگذار

2 گر کرد جفا و جور سهلست ای دل تو وفای خود نگه دار

3 یاریست که مهر ما ندارد ما در غم عشق او چنین زار

4 در خواب خوشست دلبر و من شبها ز غم فراق بیدار

5 خندان شده او چو گل به حالم گریان شده من چو ابر آذار

6 یارب غم عشق آن دلارام از جان من شکسته بردار

7 گر میل وفای ما ندارد هر لحظه نهد مرا به دل بار

8 بودیم عزیز مصر دلها گشتیم بر تو در جهان خوار

9 گویند جهان وفا ندارد بنما تو به ما یکی وفادار

عکس نوشته
کامنت
comment