1 چو مشهور گشتم به شرب مدام نبد چاره از محفل خاص و عام
2 دگر باره نفرت بِزد راه من شد آن کار بر عکسِ دلخواه من
3 غم این و تیمار آنم گرفت ملالت گریبان جانم گرفت
1 به زیر طاق دو ابرو ساحرند او را که کرده اند مسخر عموم اردو را
2 مرا به خیره ملامت چی می کند بد گوی چگونه دوست ندارند روی نیکو را
1 وقف کردم هستی خود بر شراب نیستی از من بمان گو در حجاب
2 بر لب کوثر نشستن روز بعث ای مسلمانان از این خوش تر مآب
1 ز من سرگشته در کویِ خرابات چه می خواهند اصحابِ کرامات
2 ز فطرت نیست بیرون آفرینش یکی گنگ و یکی صاحب مقالات