- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو آفتاب رخت سایه بر جهان انداخت جهان کلاه ز شادی بر آسمان انداخت
2 سپاه عشق تو از گوشهای کمین بگشود هزار فتنه و آشوب در جهان انداخت
3 حدیث حسن تو، هر جا که در میان آمد ز ذوق، هر که دلی داشت، در میان انداخت
4 قبول تو همه کس را بر آشیان جا کرد مرا ز بهر چه آخر بر آستان انداخت؟
5 چو در سماع عراقی حدیث دوست شنید بجای خرقه به قوال جان توان انداخت