مسیح اگر به نفس از حکیم نزاری قهستانی غزل 1084

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

مسیح اگر به نفس کرد مرده‌ای زنده

1 مسیح اگر به نفس کرد مرده‌ای زنده بیا که مرده به می زنده می کند بنده

2 غلام همّت دهقان و دست و بیل وی‌ام که شاخِ رز بنشانده‌ست و بیخ غم کنده

3 مرا چه غم که ملامت کنند مدعیان محیط کی به دهان سگان شود گنده

4 گذشته فایده برد از گذشته راست چنانک رسد نصیبهٔ آینده هم به آینده

5 بیار تا تو چه داری به نقد و کیسهٔ نقد به نقدِ وقت نگه‌دار زر پاینده

6 مشو به طاعت بی‌طوعِ خویشتن مغرور که بر عبادتِ ما می‌کند قضا خنده

7 مگر عنایت حق دست گیرِ ما باشد به یمن طالع میمون و بختِ فرخنده

8 برونِ زرق فروشان به ازرقِ تزویر مزیّن است و درونشان به حشو آگنده

9 ز بیمِ آتشِ دوزخ ز آب بر مشکن بهادری نکند لشکریِّ ترسنده

10 شراب خواره چه ماند به ظالمی که چو سیل به یک مصادره سد خان و مان برافکنده

11 غنیمت است به جان جرعه‌ای و تا یابی بخر نزاری، مشنو که نیست ارزنده

عکس نوشته
کامنت
comment