- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مسیح اگر به نفس کرد مردهای زنده بیا که مرده به می زنده می کند بنده
2 غلام همّت دهقان و دست و بیل ویام که شاخِ رز بنشاندهست و بیخ غم کنده
3 مرا چه غم که ملامت کنند مدعیان محیط کی به دهان سگان شود گنده
4 گذشته فایده برد از گذشته راست چنانک رسد نصیبهٔ آینده هم به آینده
5 بیار تا تو چه داری به نقد و کیسهٔ نقد به نقدِ وقت نگهدار زر پاینده
6 مشو به طاعت بیطوعِ خویشتن مغرور که بر عبادتِ ما میکند قضا خنده
7 مگر عنایت حق دست گیرِ ما باشد به یمن طالع میمون و بختِ فرخنده
8 برونِ زرق فروشان به ازرقِ تزویر مزیّن است و درونشان به حشو آگنده
9 ز بیمِ آتشِ دوزخ ز آب بر مشکن بهادری نکند لشکریِّ ترسنده
10 شراب خواره چه ماند به ظالمی که چو سیل به یک مصادره سد خان و مان برافکنده
11 غنیمت است به جان جرعهای و تا یابی بخر نزاری، مشنو که نیست ارزنده