پا ز سر در ره شوقش چو شرر از جویای تبریزی غزل 523

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

پا ز سر در ره شوقش چو شرر باید کرد

1 پا ز سر در ره شوقش چو شرر باید کرد خردهٔ جان به کف از خویش سفر باید کرد

2 این شکرخند کز ابنای زمان می بینی لب خمیازهٔ شیر است حذر باید کرد

3 تا دل اهل بصیرت خورد از دیدنت آب فکر گردآوری خود چو گهر باید کرد

4 هیچ دانی زچه مقراض دو پلکت دادند یعنی از غیر خدا قطع نظر باید کرد

5 تا دلت مطلع انوار حقیقت گردد سعی در پاکی طینت چو سحر باید کرد

6 پای توفیق بهرآه آر و دل از دست مده کار هر گه به افتاد جگر باید کرد

7 ذکر و فکر سخنم دل نگشاید جویا بعد از این ذکر دگر فکر دگر باید کرد

عکس نوشته
کامنت
comment