چو ماه شعشعه ی ماست برق خرمن از سلیم تهرانی غزل 23

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

چو ماه شعشعه ی ماست برق خرمن ما

1 چو ماه شعشعه ی ماست برق خرمن ما چو خوشه هیکل عمر است داس گردن ما

2 ز دست و پنجه ی خورشید بر نمی آید که همچو داغ، سیاهی برد ز روزن ما

3 هوای تاج که دارد به سر، که همچون باز به زور بسته کلاهی جهان به گردن ما

4 ز دست شوق ز بس چاک گشته، پنداری که همچو غنچه گریبان ماست دامن ما

5 چو موج آب که دارد حباب در آغوش به جای سنگ بود شیشه در فلاخن ما

6 چه مشکل است که هر گام از سیاهی بخت چراغپا نشود همچو برق، توسن ما

7 سلیم، کینه ی دشمن ز ما محبت شد خزان بهار شود چون رسد به گلشن ما

عکس نوشته
کامنت
comment