-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عاشقان نرد محبت چو به دلبر بازند شرط عشق است که اول دل و دین دربازند
2 آن چه جان دو جهان افکند آسان بگرو نرد شوخی است که خوبان سمنبر بازند
3 ز دیاری که ز یاد از همه میباید باخت حکم ناز است که طایفه کمتر بازند
4 بر سر داد محبت که حسابی دگرست بیحسابست که تا سر بود افسر بازند
5 نرد دعویست که چون عرصه شود تنگ آنجا سروران افسر و بیپا و سران سر بازند
6 بندی شش جهتم فرد چو آن مهرهٔ نرد کش جدا در عقب عقده ششدر بازند
7 هست در عشق قماری که حرج نیست در آن گرچه بر روی مصلای پیامبر بازند
8 محتشم نرد ملاقات بتان باعشاق هست خوش خاصه کز افراط مکرر بازند