- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عشق چو جور و ستم آغاز کرد بر رخ عاشق در غم باز کرد
2 شد بجهان رسم نیاز آشکار شاهد حسنش چو بخود ناز کرد
3 خواست کند غارت دین و دلم دیده سوی غمزه غماز کرد
4 حکم قضا روز ازل جان من عاشق و قلاش و نظر باز کرد
5 بلبل جان از قفس تن بجست بار دگر سوی تو پرواز کرد
6 دل که جمال رخ خوب تو دید جان بغم عشق تو دمساز کرد
7 یافت نوایی ز لبش همچو نی جان اسیری چو بغم ساز کرد