شاه را آنچنان که نیست گزیر از جامی هفت اورنگ 36

شاه را آنچنان که نیست گزیر

1 شاه را آنچنان که نیست گزیر از فقیهی به راه شرع مشیر

2 از وزیر آنچنان گزیرش نیست هر کسی لیک دلپذیرش نیست

3 به وزیری کسی بود در خور کز همه بعد شه بود برتر

4 مقبلی مشفقی نکوکاری نیک کردار و راست گفتاری

5 دلش از حال دیو و دد آگاه دستش از مال نیک و بد کوتاه

6 با صغیران خورد غم پدری با کبیران زند دم پسری

7 همه را خویش خویش پندارد خویش را سینه ریش نگذارد

8 باشد از وزر اشتقاق وزیر سر این اشتقاق سهل مگیر

9 وزر بار وزیر بارکش است خاطر او به زیر بار خوش است

10 می کشد بار خلق بر در شاه می شودشان ز ظلم شاه پناه

11 می کشد بار شه به ضبط امور تا نیفتد ز خلق بر شه زور

12 نکند تیره عالم از توره نفکند تخم سعی در شوره

13 از کفایتگری نپیچد سر بر کفایتگران نبندد در

عکس نوشته
کامنت
comment