1 چو دشنامی شنیدی لب فروبند که سالم مانی از دشنام دیگر
2 چه خوش گفت آن حکیم نکتهپرداز که بر جان آفرین بادش ز داور
3 خری را گر به زیر دم خلد خار شود محکمتر از برجستن خر
1 ای صفاهان مژده کاینک شاه دوران می رسد جسم بیجان ترا از نو به تن جان میرسد
2 غصه را بدرود کنکاید مسرت این زمان درد را پیغام ده کاین لحظه درمان میرسد
1 ساقی بده رطل گران زان می که دهقان پرورد انده برد غم بشکرد شادی دهد جان پرورد
2 در خم دل پیر مغان در جام مهر زر فشان در دست ساقی قوتجان رخسار جانان پرورد