- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو دلگشای رقیبان شوی به لطف نهانی زبان بنده ببندی به التفات زبانی
2 چو تیر غمزه نهی در کمان کشی همه بر من ولی کنی به توجه دل رقیب نشانی
3 چو تیغ ناز کشی منتش کشم من غافل ولی به علم نظر زخم بر رقیب رسانی
4 چو دلبری کنی آغاز من نخست دهم دل ولی تو سنگ دل اول دل رقیب ستانی
5 شکر برای من ارزان کنی گه سخن اما نهان به جنبش لب جمله بر رقیب فشانی
6 چو کوه اگر همه تمکین شوی بروی خوشم من و گرچه بادروی چون رسد رقیب بمانی
7 بلی گهی که نهی در کمان خدنگ تغافل تغافل از دل مجروح محتشم نتوانی