-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 معاشران چو می لعل در پیاله کنند ز جم حکایت حال هزارساله کنند
2 وگر زبان بگشاید به عیب بی خردی نکرده نطق به روح جمش حواله کنند
3 کسی به خوان نوال فلک نیارد دست که نی به عاقبتش ز هر در نواله کنند
4 جمال دختر رز را نگر که حیف بود گرش نه حاصل کونین در قباله کنند
5 بهار عیش چو در دی فتد خوش آن که در او ز روی یار گل از جام باده لاله کنند
6 به ژاله نسبت دندانت ار کنم چه عجب بر آبگینه دلها چو کار ژاله کنند
7 تنم که رگ رگ او نالد از غمت چنگیست که تارهایش از آسیب زخمه ناله کنند
8 بهشت را که خریدند بی تو ساده دلان نما جمال که آن بیع را اقاله کنند
9 چو شرح گفته جامی دهند نکته وران به حل هر ورق املای صد رساله کنند