🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
سلیمی جرونی

سلیمی جرونی

سلیمی جرونی
سلیمی جرونی

چو زلف شب پریشان از سلیمی جرونی شیرین و فرد 10

شیرین و فرد 10 ام از 97 شیرین و فرهاد

چو زلف شب پریشان گشت بر روز

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36

1 چو زلف شب پریشان گشت بر روز ز تب شمع فلک افتاد در سوز

2 ز زردی کرد روی اندر تباهی همه گم شد سفیدی در سیاهی

3 فلک هر بیضه کز خون جگر کرد غراب شب همه در زیر پر کرد

4 مسیحا شد درون دیر بنشست حواری سر به سر گشتند سرمست

5 در آن دیر از فراغ بال شاپور فرو افتاد و آسود از ره دور

6 دگر چون مرغ شب بر خود بلرزید خروس صبح یکسر دانه برچید

7 شه شرق از افق بنمود رخسار هزیمت شد سپاه شب به یکبار

8 درآمد ماه ساقی باز در سیر مسیحا سر برون کرد از در دیر

9 روان بر جست شاپور جهانگرد فرو خواند آیتی چند از سر درد

10 زبور عشق چون داوود بر خواند مسیحاوار دست از جان برافشاند

11 به پای خم به کنج دیر جا کرد به پیش پیر ترسا سجده ها کرد

12 چو گشتش سر نا مفهوم، مفهوم تماشاگاه ایشان کرد معلوم

13 ز پیش از سیر ایشان از در دیر روان شد سوی عشرتگاه، در سیر

14 کشید آن صورت و برچشمه ساری بچسبانید مانند نگاری

15 چو بر این دست بردن یافت او دست پس آنگه گوشه ای بگرفت و بنشست

16 پری رویان شیرین همچو شکر سوی آن چشمه رو کردند یکسر

17 از آنجا تا بدان منزل، سواران گل اندر گل بهار اندر بهاران

18 همه چون سرو در رفتار مایل به رخها لاله شان عاشق به صد دل

19 ز رشک خال آن خوبان در آن باغ شقایق را همه بر سینه ها داغ

20 ز عنبرها بر آن گلهای ناری بنفشه سر به پیش از شرمساری

21 برای مقدم استاره و ماه بمانده هر کس آنجا چشم بر راه

22 به مدح روی آن گلهای خودروی هزاران بلبل از هر سو غزل گوی

23 گل و لاله سراسر جام بر کف زده یکسر همه روحانیان صف

24 چو سوی چشمه آن خوبان رسیدند همه آواز چون قد برکشیدند

25 غزل خوان و عمل گوی و طرب ساز درافکندند با هم جمله آواز

26 نشستند و یکایک جام خوردند به هم هر یک طریقی پیش بردند

27 چو شیرین بر کنار چشمه بنشست دو سه جام لبالب خورد و شد مست

28 دلش غافل زدست و کار شاپور فتادش چشم بر آن صورت از دور

29 چنان آن صورتش ره زد به تمثیل که بر مریم به بکری نقش جبریل

30 هزارش خار غم زان در جگر شد پری دیوانه بد دیوانه تر شد

31 پری رویان چو دیدند آنچنان حال که شیرین را زبان از نطق شد لال

32 ببردند از برش آن نقش را زود به هم گفتند کاین کار پری بود

33 پری کرده ست این بازیچه بنیاد که ناید هرگز اینجا آدمی زاد

34 برآشفتند و یکسر رخت بستند همه بر باد پایان برنشستند

35 از آن منزل همه دل برگرفتند پی یک منزل دیگر گرفتند

36 کشیدند اسب و او را بر نشاندند سپندی چند بر آتش فشاندند

سلیمی جرونی از شاعران بزرگ قرن 9 هجری می باشد و سبک شعری ایشان هندی است.
اثر چو زلف شب پریشان گشت بر روز شیرین و فرد 10 ام از 97 شیرین و فرهاد سلیمی جرونی می باشد
شعر قالب : شیرین و فرد سبک : هندی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر چو زلف شب پریشان گشت بر روز

شاعر شعر چو زلف شب پریشان گشت بر روز چه کسی است ؟

شاعر شعر چو زلف شب پریشان گشت بر روز سلیمی جرونی می باشد.

شعر چو زلف شب پریشان گشت بر روز در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر چو زلف شب پریشان گشت بر روز چیست ؟

قالب شعر چو زلف شب پریشان گشت بر روز شیرین و فرد است

سبک شعر چو زلف شب پریشان گشت بر روز چیست ؟

سبک شعر چو زلف شب پریشان گشت بر روز سبک هندی است

مضمون اصلی شعر چو زلف شب پریشان گشت بر روز چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
سلیمی جرونی

چو زلف شب پریشان از سلیمی جرونی شیرین و فرد 10

شیرین و فرد 10 ام از 97 شیرین و فرهاد
بنر