- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو زاهد در دماغم شوری از وسواس پیچیدهست جنون در کاسهٔ سر چون صدا در طاس پیچیدهست
2 ز پیچ و تاب انگشتم به شاخ آهوان ماند ز بس عشق تو دستم ای خدانشناس پیچیدهست
3 فلک را نیست جز آزار از پهلوی من حاصل نمیدانم که این کاغذ چه برالماس پیچیدهست
4 وجود ما شتابان قاصدی بر توسن عمر است از آن خود را چنین از جامه در کرباس پیچیدهست
5 سلیم از دعوی بیجای آب زندگی دایم سکندر خضر را گم کرده بر الیاس پیچیدهست