-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو عشق بر دوجهان حرف اتحاد نوشت چه فرق از حرم کعبه تا حریم کنشت
2 بر این صحیفه مکش خط اعتراض که نیست بجز نگاشته یک قلم چه خوب و چه زشت
3 ز پیر میکده جو وقت خوش که نتوان یافت جز از روایح انفاس او نسیم بهشت
4 پی بهشت ز می توبه کی کنم که بس است بهشت من سر کوی بتان حور سرشت
5 مربعم به سر خم نشسته خواهی یافت ز خاک قالب من چون زمانه سازد خشت
6 به دام عجز درافکند شیر مردان را عجوز دهر ز بس رشته های حیله که رشت
7 نبرده رنج طلب جامیا وصال مجوی نگشت صاحب خرمن کسی که تخم نکشت