-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو میخواهد که نامم نشنود بیگانه رای من ازو بیگانه بادا هرکه باشد آشنای من
2 ز رغم من به نوعی مدعی را کام میبخشی که میخواهد باخلاص از خدای من بقای من
3 بکش گر درخور بخشش نیم تا کی روا داری به بدخواه از پی درخواه جز می التجای من
4 چو فرمائی که خاصانت به بزم آرند یاران را به حاجب هم به جنبان گوشهٔ چشمی برای من
5 ز قرب یار ننهادم ز جای خود قدم بالا چها در سر گرفتی غیر اگر بودی به جای من
6 به تشریف غلامی گر بلند آوازهام سازی زند بر بام چرخ ایام کوس کبریای من