چو ترک سرکش من پای در رکاب کند از جامی غزل 297

چو ترک سرکش من پای در رکاب کند

1 چو ترک سرکش من پای در رکاب کند کرشمه بر مه و جولان بر آفتاب کند

2 فراز خانه زین جا نکرده گرم هنوز هزار خانه صبر و خرد خراب کند

3 چگونه لذت تیغش چشم که در دم قتل ز حلق تشنه گذر تیزتر ز آب کند

4 من از تصور نادیدنش همی میرم نعوذ بالله اگر روی در نقاب کند

5 خراب عشوه آن تندخوی بدکیشم که گاه عشوه و گه ناز و گه عتاب کند

6 به باده بهر حریفان چو مجلس آراید نخست ز آتش غیرت دلم کباب کند

7 اگر به مرتبه جامی به شیخ جام رسد کجا به دور لبش توبه از شراب کند

عکس نوشته
کامنت
comment