- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو از تن تیر تو جان را بدزدد ز تیرت سینه پیکان را بدزدد
2 گریزم در خدا چون بینم آن چشم مباد آن کافر ایمان را بدزدد
3 خطت بنهفت لب را در شگفتم که چون خضر آب حیوان را بدزدد
4 زند شب رخنه دل در باغ وصلت که تا سیب زنخدان را بدزدد
5 شب عاشق نگردد بی تو روشن وگر خود ماه تابان را بدزدد
6 چه باشد کز عدم دزدی زند نقب ز عمرم روز هجران را بدزدد
7 چو لب شد خوان حسنت را نمکدان دلم خواهد نمکدان را بدزدد
8 چو خواند شعر جامی را سخندان نه تنها شعر دیوان را بدزدد