1 چو می فروش به مینا شراب ناب کند اشاره ای ز تنک ظرفی شراب کند
2 بهار رفت، چه شد جام می که می خواهد شراب از پی گل، پای در رکاب کند
3 هلاک مشرب صیاد دام بر دوشم که جای گل ز چمن بلبل انتخاب کند
4 در آفتاب مرا سوخت انتظار کسی که شب به سایه ی گل، سیر ماهتاب کند
5 شعار دور فلک از سلیم اگر پرسی چو آفتاب به انگشت خود حساب کند