🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

عطار نیشابوری
عطار نیشابوری

چو بگذشتند ازان از عطار نیشابوری خسرونامه 53

خسرونامه 53 ام از 5015 خسرونامه

چو بگذشتند ازان دریای خونخوار

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32

1 چو بگذشتند ازان دریای خونخوار یکی کوه بلند آمد پدیدار

2 یکی حصن رخامین بر سر کوه درختان گشته گرد حصن انبوه

3 بران حصن قوی بر رفت خسرو جوانمردانش در پی گشته پس رو

4 بپیش آن صفّهیی میدید از دور که چون شمعی فروزان بود از نور

5 بساط صفّه دوخ و بوریا بود دران محرابگه پیری دو تا بود

6 چو مرغی برسر کوهی نشسته ز هر شادی و اندوهی برسته

7 بپیش کردگار استاده بر پای نهاده دست بر هم چشم بر جای

8 بخفته گربهیی بر جام. پیر ز سر تا پای او مانندهٔ شیر

9 چو کس همدم نبودش زادمیزاد بر خود گربهیی را همدمی داد

10 اگر هستی تو شیر پردهٔ راز ببُر از آدمی با گربهیی ساز

11 که از مردم اگرچه خویش باشد وفای گربه و سگ بیش باشد

12 توّقف کرد شه تا پیر دمساز بپرداخت و سلامش کرد آغاز

13 زبان بگشاد پیر کار دیده بدو گفت ای بسی تیمار دیده

14 برو بنشین چه میگردی جهانی که جمعیت بسی گردد زمانی

15 چوهمدم نیست تو همدم نیابی که چون محرم نیی محرم نیابی

16 بتنهایی بسر بر روزگاری که تنهایی ترا بهتر ز یاری

17 بسی من گرد عالم بر دویدم بجستم عاقبت همدم ندیدم

18 ز نااهلان فرو خوردم همه عمر ز حق اهلی طلب کردم همه عمر

19 اگرچه در جهان دیدم بسی را ندیدم هیچ اهلیت کسی را

20 چرا در حلقهٔ مردم نشینم که جز در دیده، مردم مینبینم

21 اگرچه یک جوم بیرون شوی نیست همه آفاق در چشمم جوی نیست

22 مگر دیوار من کوتاه تر بود که در ملکم نه دیوار ونه در بود

23 کنون عمریست تادر گوشه تنها بدل با خویش میگویم سخنها

24 چه گویم، با که گویم، چند گویم چو چیزی گم نکردم، چند جویم

25 درین زندان کافر کیش غدار ز حیرت کافری میآردم بار

26 نمیدانم کیم یا از کجایم چه میسازم، ز جان و ز تن جدایم

27 درین گرداب اگر افتی دمی تو ز من سرگشته تر گردی همی تو

28 چوخسرو پیر را میدید هشیار ز هر نوعی سؤالش کرد بسیار

29 ولیک آن پیر را در هیچ بابی نشد پوشیده بر خاطر، جوابی

30 به خسرو گفت کم دیدم جوانی ز تو شیرین زبان تر در جهانی

31 نه دردانش ترا ماننده دیدم نه مثلت درجهان داننده دیدم

32 بحمداللّه نمردم ناگهان من بدیدم زندهیی را در جهان من

شعر قالب : خسرونامه سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چو بگذشتند ازان دریای خونخوار

شاعر شعر چو بگذشتند ازان دریای خونخوار چه کسی است ؟

شاعر شعر چو بگذشتند ازان دریای خونخوار عطار نیشابوری می باشد.

شعر چو بگذشتند ازان دریای خونخوار در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر چو بگذشتند ازان دریای خونخوار چیست ؟

قالب شعر چو بگذشتند ازان دریای خونخوار خسرونامه است

سبک شعر چو بگذشتند ازان دریای خونخوار چیست ؟

سبک شعر چو بگذشتند ازان دریای خونخوار سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر چو بگذشتند ازان دریای خونخوار چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
عطار نیشابوری

چو بگذشتند ازان از عطار نیشابوری خسرونامه 53

خسرونامه 53 ام از 5015 خسرونامه
بنر